طلاق در کانادا
مقدمه
قانون مربوط به طلاق در سال ۱۹۸۵ به تصویب پارلمان کانادا رسیده است که شامل ۳۶ماده می باشد . در این نوشته سعی شده به اختصار قانون فوق الذکر و سایر مقرراتمربوط به طلاق در کشور کانادا مورد بررسی قرار گیرد . در این راستا آیین دادرسی ونحوه رسیدگی به ادعای زوجین ، دلایل طلاق ، تقسیم اموال وهم همچنین نحوه رسیدگی بهحضانت اطفال در سیستم قضایی کانادا بیان می شود .
آیین دادرسی
در کانادا طلاق تحت حاکمیت قانون فدرال قرار دارد . به موجب ماده ( ۷ ) اینقانون – که پارلمان کانادا ، آن را در سال ۱۹۸۵ تصویب کرده است . قاضی بدون حضورهیات منصفه ، صلاحیت اعطای حکم طلاق را دارد . در این راستا هر یک از زوجین یا هردوی آن ها می توانند برای گرفتن حکم طلاق و بر هم زدن ازدواج اقدام کنند .
اگریکی از زوجین یا هر دو به طور معمول لااقل یک سال پیش از اقدام به طلاق ، مقیم آنایالت باشند ؛ دادگاه صلاحیت رسیدگی به درخواست طلاق آن ها را دارد و نیازی نیست کهطرفین شهروند کانادا باشند .
هر یک از زوجین به تنهایی می تواند برای گرفتن حکمطلاق اقدام کند و نیازی به پذیرش طرف مقابل نیست ؛ برای مثال در بریتیش کلمبیا مدعیباید ابتدا دادخواست طلاق را داده و سپس منتظر پاسخ مدعی علیه باشد . مدت آن برایشخصی که در بریتیش کلمبیا زندگی کند ۲۰ روز ، اگر خارج از بریتیش کلمبیا باشد امادر کانادا یا آمریکا زندگی کند ، ۴۰ روز و اگر در جای دیگر سکونت داشته باشد ۶۰ روزمی باشد . در صورت عدم پاسخ ، مدعی می تواند اقدام و تقاضای UNDERFENDED DIVORCE نماید . در این صورت مدعی باید دلایل خود را برای طلاق در دادگاه بازگو کند . دادگاه پس از بررسی ظرف مدت ۲ یا ۴ هفته مبادرت به صدور رای می کند . البته در مورداحکام مربوط به اطفال این زمان ممکن است بیشتر شود . در ونکوور کانادا این نوع طلاقظرف مدت ۲ تا ۳ ماه انجام می شود . یک کپی از دستور دادگاه باید توسط مدعی برایمدعی علیه به آخرین آدرس وی ارسال شود . پس از ۳۱ روز از تاریخ امضای قاضی ، مدعیمی تواند تقاضای CERTIFICATE DIVORCE نماید .
در صورت پاسخ مدعی علیه در مدتفوق ، مدعی باید خود را آماده نماید ؛ به خصوص در مورد مسائل مربوط به حمایت وحضانت کودکان . در این مورد ، مدت زمان رسیدگی و استماع توسط قاضی ۸ ماه یا بیشتراست . هم چنین زوجین می توانند با توافق از یکدیگر جدا شوند که به آن JOINT PETION DIVORCE می گویند . که از نظر مدت و هزینه به نفع آنها است .
هم زمان با اقدامبه طلاق همسر می تواند نام سابق وی و یا هر نامی باشد که او نسبت به آن تمایل دارد . البته برای تغییر نام کودکان نیاز به رضایت همسر است .
دلایلطلاق
۱ – جدایی
۲ – زنا
۳ – سوء رفتار فیزیکی یا روحی
برطبق این قانون ، ازدواج زمانی بر هم می خورد که زوجین در مدت معین – که توسط قانونتعیین شده – به طور جداگانه زندگی کرده باشند و یا مدعی علیه مرتکب جرمی مربوط بهازدواج شود ؛ به طوری که ادامه زندگی مشترک دشوار و غیر قابل تحمل گردد . دورهجدایی باید حداقل بلافاصله از یک سال پیش از آغاز اقدام به اقامه ی دعوای طلاق شروعشده باشد . پس از این دوره ی انتظار یک ساله و هنگامی که یکی از آن ها قصد زندگیجداگانه را دارد . هر یک از زوجین حکم طلاق را به دست خواهند آورد در این صورت فرضمی شود که همسران زندگی جداگانه ای داشتند ؛ هنگامی که جدا از یکدیگر بودند و یکیاز آنها قصد جدایی از دیگری را داشته است . بیش ۸۰% از احکام طلاق در کانادا برپایه یک سال جدایی است .
زندگی جداگانه به این معنی نیست که حداقل یکی از زوجینباید قصد ترک تعهدات مربوط به ازدواج را به منظور فسخ زندگی زناشویی داشته باشد . در این خصوص نیاز به جدایی فیزیکی است و خانه مجزا از یکدیگر . فقدان روابط زناشوییعاملی است که مورد توجه قرار می گیرد ؛ البته سکونت در یک خانه به صورت جداگانه نیزبه معنی جدایی است .
قبل یا بعد از اقدام به طلاق بر مبنای یک سال جدایی ،زوحین می توانند تا ۹۰ روز با هدف سازش با یکدیگر زندگی کنند . در صورت عدم توافقمی توانند دعوا را ادامه دهند ؛ این مدت اختیاری است.
هم چنین دیوانگی ، بیماریطولانی و جدایی ، زمانی که یکی از زوجین تعهدات مربوط به ازدواج خود را متوقف سازد، موجب تقاضای طلاق خواهد شد ؛ به عنوان مثال خدمت طولانی در نیروی انتظامی و یاسایر استخدام هایی که موجب ترک همسر و ترک انفاق شود .
در مورد دوره جدایی برخیاز دادگاه ها عقیده دارند که روابط گاه و بی گاه تاثیری در دوره جدایی ندارد ؛ درحالی که سایرین معتقدند که اعمال اتفاقی مقاربت در طول دوره ، ناقض دوره جدایی است . حقیقت این است که اگر یکی از زوجین قصد انجام تعهدات مربوط به خود را نداشته باشد، هیچ نیرویی نمی تواند مانع آن شود . به هر حال قاضی باید امکان رجوع را به طرفینبدهد ، اما اگر یکی از طرفین چنین چیزی را نپذیرد ، طلاق باید واقع شود .
همچنین بر هم زدن ازدواج ممکن است زمانی صورت گیرد که مدعی علیه مرتکب زنا شده یاموجب سوء رفتار فیزیکی یا روانی بر علیه مدعی شده باشد ؛ به نحوی که ادامه ی زندگیمشترک زن و شوهر را تحمل ناپذیر و دشوار سازد .
در مورد زنا ، قاضی باید متقاعدشود که یکی از زوجین مرتکب زنا شده است . آسانترین روش ، اقرار کتبی مدعی علیه است؛ در غیر این صورت مدعی باید آن را به اثبات برساند . در حال حاضر در رویه قضاییتنها زنا قابل قبول است ؛ یعنی ارتباط میان اشخاص با جنس مخالف که در این صورتدادگاه حکم طلاق را صادر خواهد کرد .
در رابطه با سوء رفتار ، دادگاه تنها سوءرفتاری را در نظر می گیرد که پیش از جدایی اتفاق افتاده باشد و سوء رفتاری را که پساز جدایی اتفاق افتاده باشد به عنوان دلیل معتبر برای طلاق در نظر نخواهد گرفت ؛مگر برخی از اعمال خاص نظیر رها کردن کودکان و یا امتناع از دسترسی زوجه به فرزندان .
سوء رفتار لازم است رفتاری باشد تحت شرایط معین که این رفتار ممکن است صدمهجسمی باشد یا آسیب روانی و یا ایجاد یک زندگی تحمل ناپذیر برای یک شخص منطقی . البته هیچ تعریفی از سوء رفتار در قانون نیست اما روشن است که سوء رفتار در دورهطول متفاوت است و بستگی به محیط اجتماعی دارد که زوجین در آن زندگی می کنند . بنابراین رفتارها براساس استانداردهای معاصر آزموده خواهند شد .
آزار روانی بهعنوان دلیل طلاق لازم نیست که با قصد باشد . دیوانگی و سایر بیماری های روانی ممکناست منجر به آزار و اذیت شود . هم چنین شرایط یا رفتارهای معین ممکن است منتهی بهسوء رفتار گردد ؛ از قبیل روابط زناشویی غیر طبیعی بدون رضایت ، اعتیاد به موادمخدر یا الکل ، اذیت و آزار و انتقاد و عیب جویی دائمی و غیره
ضمناً شخصی که ازسوی زوجین تشریفات طلاق را انجام می دهد ( وکیل یا مشاور حقوقی باید با زوجین درمورد امکان رجوع گفتگو کند و به آن ها آگاهی و نظر مشورتی در این خصوص داده و آنهارا در مورد راه های مناسب برای همکاری ایشان جهت نیل به مصالحه راهنمایی نماید ؛مگر این که اوضاع و احوال قضیه نشان دهد که انجام این کار مناسب نیست . شخصی که ازطرف زوجین اقدام می کند ، باید موضوعات مقتضی را برای مذاکره – که ممکن است مربوطبه حمایت یا حضانت باشد – مطرح نماید . هم چنین زوجین باید از هر وسیله میانجیگریقابل دسترسی و مناسب در قضیه مطلع گردند و دادخواست هم چنین محتوی اظهارنظر در خصوصقبول وظایف شخصی خواهد بود که از سوی زوجین اقدام می کند .
دادگاه پیش از بررسیدلایل و در هر مرحله از رسیدگی به درخواست طلاق ، فرصت مناسب به طرفین جهت حل و فصلاختلاف می دهد ؛ مگر از اوضاع و احوال قضیه این طور به نظر برسد که اقدام به رجوعمناسب نیست . اگر تلاش در جهت سازش ، ناموفق باقی بماند ؛ براساس درخواست هر یک اززوجین دادگاه رسیدگی را ادامه خواهد داد .
دادگاه باید متقاعد شود که هیچ تبانیبه هدف موقوف ساختن عدالت وجود ندارد . البته این شامل موافقتنامه های مربوط بهجدایی طرفین ، حمایت مالی مستقیم اموال و یا حضانت کودکان نمی شود .
حضانت کودکان
دادگاه موظف است خود را متقاعد سازد کهترتیبات منطقی برای حمایت کودکان به وجود آمده است ؛ در غیر این صورت اعطای طلاق راتا تعیین این موافقتنامه ها به تعویق خواهد انداخت . دادگاه می تواند از طریق یکیاز زوجین یا هر دوی آن ها ، دستور یا دستور موقتی در خصوص نفقه و حمایت اطفال صادرکند .
شرایط ، وسیله ها ، احتیاجات و سایر اوضاع و احوال هر یک از زوجین وفرزندان برای کسی که حمایت را درخواست کرده در نظر گرفته خواهد شد که شامل طولزندگی مشترک ، وظایف انجام شده توسط زوجین در طول زندگی و هر موافقتنامه ای مربوطبه زوجین است .
در خصوص حضانت اطفال ، دادگاه حقایقی را مورد توجه قرار می دهد؛ از جمله این که چه کسی بیشتر اوقات از کودک نگاهداری می کرده ؟ چه کسی او را نزدپزشک و دندانپزشک می برده ؟ چه کسی برای او فعالیت فوق برنامه تنظیم می کرده و چهکسی با مدرسه کودک و معلمان او در تماس بوده است ؟ هم چنین توانایی هر کدام در عملبه وظایف و نیز سلامت روحی و جسمی آن ها مورد رسیدگی قرار می گیرد . معمولاً درمورد حضانت ، کودکان خانواده در کنار یکدیگر زندگی خواهند کرد مگر شرایط ایجابنماید که آن ها را جدا نمایند . معمولاً دادگاه به خواسته کودکان نیز توجه خواهدکرد ؛ به خصوص اگر نوجوان باشند .
هنگامی که دستوری در رابطه با حمایت از زوجینصادر می شود ؛ گذشته و آینده با طور جداگانه در رابطه به زوجین و فرزندانشان در نظرگرفته خواهد شد . دستور حمایت از اطفال و مسئولیت هر یک از زوجین نسبت به اطفال رادر نظر خواهد گرفت و این تعهد مالی بر طبق توانایی هر یک از زوجین در اجرای اینتعهد خواهد بود .
با دریافت تقاضا توسط هر یک از زوجین و یا هر دوی آن ها یاتوسط شخص ثالث ، دادگاه ممکن است حکم حضانت در خصوص تمام یا برخی از کودکان را صادرکند . دادگاه می تواند حضانت انحصاری یا مشترک اعطا کند . حضانت مشرک به معنایتصمیم مشترک در کلیه امور مربوط به فرزندان از جمله انضباط ، مدرسه ، تعطیلات وموارد مهم دیگر است .
حکم حضانت مانع از ارتباط کودک با پدر یا مادر خود کهحضانت ندارد ، نخواهد شد و دادگاه می تواند در این خصوص تصمیم بگیرد . این دیدار میتواند یک بعدازظهر در هفته ، تعطیلات آخر هفته و یا سایر تعطیلات باشد . هم چنینپدر یا مادر حق مراجعه جهت تحقیق و دریافت اطلاعات نظیر سلامت ، تحصیل و خدماتاجتماعی مربوط به فرزندان را دارند . البته در برخی از مواقع قاضی می تواند در جهتمنفعت کودکان تصمیم بگیرد که آن ها نمی توانند اوقات خود را با پدر یا مادری کهفاقد حضانت است ، بگذرانند .
تنها توجه دادگاه معطوف به این خواهد بود کهبهترین منفعت را برای اطفال در نظر بگیرد . رفتار گذشته والدین نباید در نظر گرفتهشود ؛ مگر رفتاری که در توانایی آن شخص در عمل به وظیفه به عنوان پدر یا مادر تاثیرداشته باشد .
در هر صورت والدین هر دو حتی پس از طلاق موظف به تامین مالیفرزندان خود می باشند .
در صورتی که یکی از والدین بعد از طلاق به دستورهایدادگاه بی اعتنایی کند ، طرف مقابل می تواند به دادگاه مراجعه کرده و الزام او رابه انجام دستورات بخواهد .
البته دستور دادگاه قابل تغییر است و هر یک از طرفینمی تواند در صورت پدید آمدن اوضاع و احوال جدید ، تغییر آن را از دادگاه بخواهد کهاین امر می تواند با توافق یا بدون توافق طرفین باشد و در هر صورت دادگاه به آنرسیدگی خواهد کرد .
** تقسیم اموال :
تقسیم اموال در کانادا بسته بهمقررات هر ایالت دارد و در این رابطه هر یک از ایالات مقرراتی در این خصوص وضع کردهاست . در اکثر مواقع اموال به گونه ای تقسیم می شود که هر کدام از زوجین به طورمنصفانه از اموال مربوط به دوره ی زناشویی بهره مند گردد . البته اموال مربوط بهپیش از ازدواج و هدایا و میراثی که به هر یک از آن ها رسیده است ، متعلق به صاحب آنخواهد بود و قابل تقسیم نیست .
در تقسیم اموال ، دادگاه مواردزیر را در نظر خواهد گرفت :
- مدت زمان زندگی زناشویی ؛
- نقش هریک از زوجین در زندگی ؛
هم چنین نکته مهمی که مدنظر قرار می گیرد این است کهتقسیم اموال باید به گونه ای باشد که هیچ یک از آن ها پس از آن دچار مشکلات اقتصادیو زیان مالی نگردند . به خصوص کسی که حضانت کودکان به عهده اوست نباید از این جهتآسیب ببیند . هم چنین قاضی می تواند دستور دهد که یکی از زوجین به طرف دیگر مبلغیدر مدت معین یا به طور نامحدود پرداخت کند مساله دیگر در مورد تقسیم اموال و حمایتمالی این است که دادگاه به هیچ وجه به رفتار گذشته طرفین و این که چه کسی مقصر بوده، توجهی نمی کند .
نتیجه
در این نوشته به اختصار به سیررسیدگی به درخواست طلاق در دادگاه های کانادا اشاره شد . یکی از نکته های مثبتی کهدر این میان به چشم می خورد ؛ تلاش در جهت سازش است که از سوی وکیل و هم چنین ازسوی دادگاه صورت می گیرد و امری بسیار پسندیده و مطلوب است . در کانادا علاوه برقاضی ، کسی که تشریفات قانونی مربوط به طلاق را از سوی زوجین در دادگاه انجام میدهد ( وکیل و مشاور حقوقی ) ، موظف به رهنمون ساختن آن ها به استفاده از هر نوعوسیله میانجیگری است که منجر به مصالحه گردد و در قانون به این وظیفه صریحاً اشارهشده است .
نکته مهم دیگر ، در خصوص تقسیم اموال پس از ازدواج است . تقسیم اموالبه گونه ای عادلانه صورت می گیرد ؛ به طوری که هیچ یک از آنا پس از طلاق دچارمشکلات اقتصادی و معیشتی نگردد . بالاخص آن که وضعیت پدر یا مادری که حضانت کودکانبا اوست مورد توجه قرار می گیرد تا طلاق موجب آسیب و زیان اقتصادی او نشود .
نظرات شما عزیزان: